امام به نیکی تفاوت رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی را درک کرده بود و دریافته بود که رشد اقتصادی حاصل از در آمد سرشار نفتی بسیار ناهمگون است ونه تنها به کاهش وحذف فقر مطلق نمی انجامد بلکه موجبات زمینه های رانت خواری و فساد حکومتی و متعاقب آن فاصله عظیم طبقاتی را فراهم خواهد نمود.
فخراله مولایی - انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به پیروزی رسید ناظران ارزشهای دینی و معنوی حاکم بر فضای انقلاب را موثرترین عامل در به ثمر نشستن آن می دانند و ریشه های آن را در اندیشه های سیاسی و علوم اجتماعی جستجو میکنند.
با تدقیق در موضوع می توان به این نتیجه رسید در پیروزی انقلاب اسلامی هرچند مسائل مذهبی و فرهنگی نقش بسزایی داشتند اما به سیاق تمامی انقلابهای پیش از آن همچون فرانسه، چین و ... مسائل اقتصادی و معیشتی در میزان وفاداری مردم به حکومت ها تغییرات عمده ای ایجاد می کنند.
بررسیهای صورت گرفته نشان می دهد اکثر حکومتهای پیش از انقلاب با بحران های اقتصادی هر کدام با درجات مختلف و به فراخور شرایط رو به رو بوده اند.
رژیم پهلوی نیز از این قاعده مستثنی نیست و امام نیز در کنار مسائل مهم ارزشی ومعنوی از لزوم توجه به مسائل معیشتی غافل نبود و با طرح دو انگاره های جدیدی نظیر "مستضعفین ومستکبرین"، "کاخ نشینان وکوخ نشینان" کوشید نامطلوبی هژمونی مسلط بر روابط اقتصادی داخلی را نشان دهد. و آنچه که رژیم پهلوی در اواخر سلطنت خود میکوشید از آن به عنوان جهش بزرگ اقتصادی نام ببرد را به چالش بکشد.
امام به نیکی تفاوت رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی را درک کرده بود و دریافته بود که رشد اقتصادی حاصل از در آمد سرشار نفتی بسیار ناهمگون است ونه تنها به کاهش وحذف فقر مطلق نمی انجامد بلکه موجبات زمینه های رانت خواری و فساد حکومتی و متعاقب آن فاصله عظیم طبقاتی را فراهم خواهد نمود.
خواسته های مردم که در شعارهایشان متجلی بود از جمله: ساده زیستی مسئولان، رفع تمایز طبقاتی، تواضع و در میان مردم زیستن در اواخر حکومت پهلوی نشانگر ناکارآمدی رژیم در توسعه همه جانبه اقتصادی می باشد.
در نهایت امتزاج ارزش های معنوی و عدالت طلبی اقتصادی و اجتماعی حاصل از آرمانهای عدالت طلبی شیعی موجبات گسیل مردم از تمامی اقشار آن به سوی امام راحل و آرمانهای ایشان را فراهم آورد و پیروزی انقلاب را رقم زد.
بطور کلی می توان گفت:
آنچه زمینه های اقتصادی پایان عمر رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب را به وجود آورد رشد اقتصادی ناهمگون همراه با فاصله عظیم طبقاتی و در نتیجه توزیع نا عادلانه ثروت و فساد مالی طبقه حاکم از یک سو و از سوی دیگر واکنش نیروهای اقتصادی سنتی در قبال عملکرد رژیم پهلوی، تشدید مهاجرت و وضعیت نابسامان مهاجران روستایی در شهرها و در نهایت بحران اقتصادی اواخر عمر رژیم پهلوی می باشد.